*❤*دختــران دریـــا*❤*

به وبلاگ ما خوش آمدید ...

چقدر دلتنگم من برای آنروز ، که خروس خانه همسایه را

بی جهت سنگ زدم ...

و کبوترها را ساعتی پر دادم

من هنوز در فکرم

روی بام خانه ، زیر سقف آسمان می خوابم

و به فصل سرما ؛ زیر کرسی به دعا می شینم

که خدایا امشب آسمانت ، برف سنگین به زمین هدیه کند

و چقدر خوشحالم ، وقتی با چکمه نو

روی برف ها به زمین می افتم ...

آخ که آن روزها را ، در قماری به امید فردا

من چه آسان باختم ...

چه کسی می داند که چرا در غربت 

خنده ای  بر لب نیست ؟!

من دگر یادم نیست ، آخرین بار چه زمان خندیدم !

چه کسی می داند که چرا دیگر باز

در حیاط خانه ها حوضی نیست ؟!

و برای یافتن چکمه ای نو به کجا باید رفت ؟!

چقدر زیبا بود ؛ شوق رفتن به کلاس اول

درس بابا نان داد از کتاب آموختن

یادگاری روی نیمکت کندن

در کلاس منتظر رنگ تفریح بودن

من در آنروز نمی داستم

که سعادت یعنی ؛

یک کشیده از معلم خوردن

کاش میتوانستم باز، در میان جمعی

بی غرور گریه کنم

همکلاسی تو کجایی؟! تو نمیدانی من

چقدر دلتنگـــم ...!

[ دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 20:33 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

 

مرا ببر به خواب خود، من خسته ام از همه کس

که خواب و بیـداری من هر دو شکنجه بود و بس

تو را نگاه میکنـم که خفتــه ای کنـار من

پس از تمام اضطراب، عذاب و انتظار من

تــو را نگاه میکنـم، که دیدنــی ترین تویــی

من از تو حرف میزنم، که گفتنی ترین تویی

من از تـو حرف میزنـم و شب تمـام میشود

تو را نظاره میکنـم همین ترانـــه میشود ...

 

[ یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 18:52 ] [ ❤سايـــه و نستــرن❤ ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

دانلود آهنگ جدید